چـــه فـــرقــی میکـنــه پـایـیـــز یـا بـهـــار ؟!؟
وقـتــــی اونــا بــاشـــن و تـــو نـبـــاشـی !
چـــه تـفـــاوتــی داره شنـبـــه یـــا جمعـــه ؟!؟
وقـتـــی هفـــت روز هفـتـــه بـــه انـتــظار بگـــذره !
مهـــم ایـنـــه کـــه لحـظــه هــا میـگــذرن ...
ولــی تـــو ...
تــــو نـیـسـتـــــی ...!!!
برچسبها:
دروغ چــرا ؟!؟ دلـــم بـراتـــــ تـنــگـــــ شـده ...
خـستــه ام از انـتــظـار ... انـتــظـار ... انـتــظـار ... !
حتـی شنـیــدن یـکـــــ کلمــه از تــو میـتــونـه بـه زنـدگیــم نفـس بـده !
ایـن روزا زنـدگـیــم تنـگیــه نفـس گـرفـتــه !!!
برچسبها:
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه
گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند
زمستان تمام شد و کلاغ مرد!
اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:
آخی خوب شد مرد, راحت شدیم از این غذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار ما..!
پس خودتو زیادی اذیت نکن
برچسبها:
گـل یا پــوچ؟
دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن
بگذار فقط تصــــــور کنم ..
که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است ...
برچسبها:
نه این دل , دل می شود
نه نبودنت, دلیل
که حتی لحظه ای
دوستت نداشته باشم !
برچسبها:
نتـــــــــرس . . .
اگـــــــر همــــــــ بخـــــواهمــــــــ
از ایـــن دیــــــــوانـه تـر نمیــشومـــــــــ !
گفـــــته بودمــــــــ بی تـــو سخــــت میگــــــذرد بـی انـصـافــــــــ !
حـــــرفمــــــ را پس میگــیرمـــــــــ
بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد!
برچسبها:
کاری ندارم به اینکه که بودی و یا که هستی
به گذشته هایی که بر لبانم لبخندی تلخ می نشانند هم کاری ندارم
از اتفاقاتی که حالا همه شان مبهم اند نیز می گذرم
اصلا بی خیال تمام پستی و بلندی های رابطه مان
.
.
.
فقط بدان دلم برای آرامشی که حضورت به من می داد تنگ شده
برچسبها:
شمال بروی
جنوب را به خانه بیاوری
دریا را به کویر ، دو انگشتی گره کنی
دجله را پخش کنی میان لــوت و فـــرات را باران کنی بر سرش کوه را بزنی زیر بغل و میان خانه ات بکاری و دور تا دورش یاس بنفش و بهار نارنج برویانی هی مختصات دلت را قدم بزنی و قدم بزنی و .. جغرافیای قلبت را زیر و رو کنی آخــر خوش آب و هواتر ، از این دل پیدا نمی کنی
برچسبها:
حوصله ات که سر می رود
با دلم بازی نکن
من بی حوصلگی هایم را با تو زندگی کرده ام
برچسبها:
تمام دنیا هم که بگویند تو مال من نیستی
هزار و یک نفر هم که بگویند
باز هم این دل زبان نفهم
بهانه ات را میگیرد
باز هم این لب های خشک شده بوسه هایت را میخواهند...
باز هم این 'من'، دلتنگ اسارت در آغوشت میشود...
برچسبها:
برچسبها: