ایــــن روزهــــا

غـــمـــ بــــرای خـــــوردن زیــــاد دارمــــ

تـــو دیـــگر

بـــرایمـــ لقــمه نگیــــر

لطفــا !

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 2 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

آدمک اخر دنیاست بخند ادمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذى ماست بخند ادمک خر نشوى گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ان خدایی که بزرگش خوانی به خدا مثل تو تنهاست بخند


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 2 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 

 

 

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هرشب به تو می اندیشم

 به تو آری؛ به تو یعنی به همان منظر دور

 به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور

به همان زل زدن از فاصله دور به هم

به همان شیوه فهماندن منظور به هم

 شبحی چند شب است آفت جانم شده است

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

درمن انگار کسی درپی انکار من است

یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است

یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش

 می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

 یک نفر ساده چنان ساده که از سادگی اش

می توان یک شبه پی برد به دلدادگی اش

 آی بی رنگتر از آینه یک لحظه بایست

راستی حرف (الف ) اول فامیل تو نیست؟

 اگر این شبح هرشبه تصویر تو نیست

 پس چرا رنگ تو و آینه انقدر یکی ست؟

 حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش

 عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 10 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, | 2 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وشوو