ஜ۩۞۩ஜ دنـــیـــــای زیــــــبــــای مـــــن ஜ۩۞۩ஜ

حکایت ما ادما ها...
حکایت کفشا ییه که...
اگه جفت نباشند...
هر کدومشون...
هر چقدر شیک باشند...
هر چقدر هم نو باشند تا همیشه...
لنگه به لنگه اند...
کاش...
خدا وقتی ادم ها رو می افرید...
جفت هر کس رو باهاش می افرید...
تا این همه ادم ها لنگه به لنگه زیر این سقف ها...
به اجبار خودشون رو جفت نشون نمی دادند...

تجملات هیچ‌وقت جاذبه‌ای برایم نداشته ؛ 

من چیزهای ساده را دوست دارم 

کتاب‌ها را

تنهایی را 

یا بودن با کسی که تو را می‌فهمد

خدا را دوست دارم از بی خدایان می ترسم  

علم و دانش را دوست دارم از جهل و نادانی می ترسم

عاشق شدن را دوست دارم از خیانت کردن می ترسم

مهر و محبت را دوست دارم از تنفر می ترسم

انسانیت را دوست دارم از انسان نماها می ترسم

زندگی را دوست دارم از مردن می ترسم

امنیت و آرامش را دوست دارم از جنگ و ویرانی می ترسم

ثواب را دوست دارم از گناه می ترسم

خوشحالی را دوست دارم از غم و اندوه می ترسم

آزادی را دوست دارم از اسارت وبردگی می ترسم

پیروزی را دوست دارم از شکست می ترسم

دوست داشتن دوست دارم از دوست نداشته شدن می ترسم

Ehs An

احسان 21/09/92 ساعت 5:18 بامداد

 تقدیم به دوستان گلم

تــنــهــایــی ایــن نــیــســت کــه هــیــچـکس اطـرافـت نـباشه!

ایـن نـیست کـه با کسی دوســت نـباشی!
این نــیست که آدمی گـوشــه گـیـر باشی!
ایـن نیست که کسی باهـات حـرف نـزنـه!
ایـن نـیـست کـه هیچوقت نـتـونی خوشـحـال باشی!
این نـیسـت که کـسـی دوسـتـت نداشته باشه! تـنـهـایی ، یـه حـس درونیه!
تنهایی یـعـنـی " هیچکس نمیفهمه حالت بده "

زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …

ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

دروغ بگو ؛ تا باورت کنند….!!
آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند….!!
بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ….!!
خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ….!!
کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند……..!!
هرچه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ….!!
اگر ساده ای ؛
اگر راست گویی ؛
اگر باوفایی ….
اگر با غیرتی !
اگر یک رنگی ….
همیشه تنهایی … !!!
همیشه تنها …….!!

گاهی دلت نمیخواهد

دیروز را به یاد بیاوری

انگیزه ای هم برای فردا نداری

و حال هم که ...

گاهی فقط دلت می خواهد

زانوهایت را تنگ در اغوش بگیری

و گوشه ای از گوشه ترین گوشه ای که میشناسی

به تمام بدبختی هایت

گریه کنی

مـیــدونــیــن دِلــَــم چـــی مـــیـــخـــواد!

خــُــــدا بــــیــــاد بــِــهــِـم بــِــگــــه:

دیــوونــم کـَــــــــــــــــــــردی...

بـــیــا ایــنـَـم هـَـمــونـی که مــیــخــواسـتـــی…

سخت است در خوش گذرانی هایت هم افکارت آزارت دهند،
و طعم زهر مار به خود بگیرد لحظات شادت . . .

تــــنهـایـــی ام ،
فــــقـط ادّعــــا دارد !
بــا ایــنهـمه بـــزرگـی اش ..
جــــای ِ خــــالــی ات را ..
پُـــــر نــــمی کـــــــنــــد !

تــــلـخ است،
همه فکر کنند سرت شلوغ است،
وتنها خودت بدانی چقدر
تنهایی...

פֿـٌـــבآیــآ

یــه בُعـــا اَز تَـــه בِل

هیچــڪــَسـﮯ رو اونقَــבر مثل من تَنهــآ نَــڪـُטּ

ڪــه بِخــوآد تَنهــآییــش روبــااینتِــرنِت پُــر ڪــُنه!